موسسه خیریه بهنام دهش پور؛ کمک به بیماران سرطانی

فروش ممنوع!

فروش ممنوع!

بله، فروش ممنوع است. نباید به کسی چیزی بفروشید. حتماً با خود خواهید گفت: “دیوانه شده، بدون فروش چطور سود کنیم؟ بدون فروش چطور زندگی کنیم و چطور از پس هزینه های جاری برآییم… .”

فروش عامل بقای هر بیزینسی است و هرچه بیشتر، بیزینس موفق تر. حالا من میگویم: دست نگه دارید، دیگر نفروشید!

 

فروختن بس است!

هرچقدر تا امروز فروخته اید، بس است و بهتر است از این به بعد دست از فروش بردارید. دیگر نفروشید تا موفق تر شوید! این حرفها شبیه جک است؟ من اثبات میکنم که داستان چیز دیگری است.

تا حالا چند بار پیش آمده که برای خرید کالا یا سرویسی خاص، از فرد دیگری کمک بگیرید؟ از سایرین درباره ی یک کالا و تجربیات آنها از مصرف آن و نحوه خریدش سئوال پرسیده اید؟ نسبت به فردی که دارد به شما مشاوره می دهد تا انتخاب بهتری داشته باشید و بهترین کالا که بیشترین همخوانی را با نیازتان دارد، تهیه نمایید، چه احساسی دارید؟

حال فرض میکنیم فردی به سراغ شما آمده و فروشنده همان کالایی است که در بالا درباره آن مشاوره گرفته اید. وی مقابل شما نشسته و با چند کاتالوگ مختلف سعی در انتقال مزایای منحصر بفرد کالای خود به شما و جلب رضایتتان برای خرید دارد.

 

شخص شما کدام رو بیشتر قابل اعتماد می دانید؟ کسی که به شما مشاوره داده یا فردی که با چمدانی از اطلاعات به سراغتان آمده است؟ اگر از من بپرسند: مسلماً فرد مشاوره دهنده را قابل اعتماد تر می دانم. با این حساب شانس مشاور برای فروش از شانس فروشنده بیشتر است!

 

من دیگر نمیفروشم؛ شما چطور؟

من مدتهاست دست از فروختن سرویسهایی که ارائه میدهم کشیده ام و ترجبح میدهم از مشاوره بهره بگیرم. یعنی اینکه به جای اینکه فروشنده ای باشم که سعی در فروش کالا یا خدمات خود دارد، سعی میکنم مشاوری باشم که سعی در بهبود شرایط مخاطب از طریق کالا یا سرویس خود میکند.

وقتی خود را در مقام مشاوری دلسوز قرار می دهید که هدفتان کمک به حل مسائل پیش روی مخاطب است، وی به شما خیلی بیشتر اعتماد می کند تا وقتی که سعی دارید هرطوری شده، مشتری را قانع کنید که محصول یا سرویس شما بدردبخور است و باید آن را خریداری کند.

 

فراموش کنید فروشنده اید، همیشه با خود بگویید: “میخواهم یکی از مشکلات این مشتری را برطرف کنم، آیا چیزی برای حل این مشکل دارم یا خیر؟”

 

تمام مسأله این است که باید سود شخصی را از یاد برده و به فکر کمک به مخاطب باشید. وقتی این مورد در منش شما خود را نشان دهد، نخواهید توانست سیل مشتریان را ساپورت کرده و باید به دنبال توسعه بیزینس خود باشید!

 

این فاکتور، چه در فروش آنلاین و چه در فروش آفلاین، حتماً می بایست مد نظر قرار گیرد و در هر دو حالت، میتواند سوددهی بالایی برای شما داشته باشد.

۱۳ دیدگاه

  1. سلام
    ممنون بابت مطلب اموزنده ولی یک سوال…. من خیلی دلم میخواد مشاور باشم تا فروشنده ولی مشکلی که دارم اینه که در اخر هرچقدر هم که تو صبور باشی و نقش مشاور رو ایفا کنی در نهایت محصول خودتو معرفی میکنی.
    باز هم در آخر در ذهن مشتری این القا میشه که این همه راهنماییش کردیم که در آخر محصول خودمون رو هم معرفی کنیم!
    چطور این مسئله رو از ذهن خودم حل کنم؟

    پاسخ
    • وقتتون بخیر
      خواهش میکنم.
      مشاور بودن به معنی فداکردن خود برای بقیه نیست. شما نقش مشاور فرد رو ایفا میکنید تا بهش کمک کنید که یکی از نیازهای خودش رو برطرف کنه. و با رفع این نیاز، فرد میتونه از کل رابطه ی تجاری با شما سود ببره. حالا قرار نیست شما هزینه کنید که طرف سود ببره! شما هزینه میکنید و به طرف مشاوره میدید تا با خرید یکی از محصولات شما بتونه مشکلی از مشکلات خودش رو برطرف کنه و دقیقاً سود شما هم از محل رفع مشکل اون که با خرید از شما حاصل میشه، بدست میاد.
      پس ما یک رابطه ی برد ـ برد رو خواهیم داشت بین فروشنده ای که تلاش در رفع مشکلی داره از طرف دوم یعنی خریدار و مصرف کننده .
      شاد و سربلند باشید.

      پاسخ
  2. من تازه کار بازاریابی رو شروع کردم و خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم.
    مطالب خیلی آموزنده ای هست از شما ممنونم.

    پاسخ
  3. ممنون از مطلبتون.
    اما یه سوال‌!
    منکه فروشنده عمده هستم و تقریبا مشتری هام خودشون فروشنده اند و میدونن که چی دارن میخرن و نیاز به مشاوره ندارن باید چیکار کنم؟

    پاسخ
    • مشاوره در زمان فروش، در وهله ی نخست برای کمک به تصمیم گیری بهتر خریدار هست. خب قطعاً چنین مشاوره ای میتونه به هر کسی کمک کنه. اما وقتی شما مشتریان ثابتی دارید و خودشون نیازشون رو میتونن تإمین کنن، در واقع شما باید گام رو فراتر از مشاوره بگذارید و با پیاده سازی تکنیکهای مدیریت ارتباط با مشتری، نسبت به وفادار تر کردن مشتریانتون و در واقع توسعه سبد مشتریانتون اقدام کنید.

      پس در مورد شما و برای این مشتریان ثابت، قطعاً CRM بهترین انتخاب هست.

      موفق باشید

      پاسخ
  4. “میخواهم یکی از مشکلات این مشتری را برطرف کنم، آیا چیزی برای حل این مشکل دارم یا خیر؟”


    جمله قشنگی بود

    پاسخ
  5. قشنگ بود من استزاتژی ابتدا رایگان مشاوره بده را می پسندم از این مقاله هم لذت بردم

    پاسخ
  6. مطلب خیلی خوبی بود .

    خیلی ممنون جناب بهروز عزیز

    پاسخ
  7. خیلی خیلی باهاتون موافقم

    پاسخ

دیدگاه شما چیست ؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

اگر کسی به دیدگاه من پاسخ داد، از طریق ایمیل به من اطلاع دهید!